درد دل برمزار پدر !

       فریاد

ـــــــــــــــــــــــــــ

چند سالی بود که دلم می خواست به گوشه ای خلوت می رفتم و با بستن چشم  و گوش خودم از ته دل فریاد می کشیدم ! بلکه عقده های تلمبار شده از ناگفته هایی که نه ی اند و نه امنیتی ! سر بازکنند تا شاید کمی سبک شوم از بی عدالتی ها !!

جایی نیافتم جز اینکه بر مزار پدر بروم و با او درد دل کنم.

بخش اول

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها